افتخار

ساخت وبلاگ

مشخصات وب اول یک راز بودی درون من. برایت فضایی مجازی ساختم و  از روزهای زندگی جنینی ات و حس های خودم نوشتم.تا بعدها اگر حتی دیگر من هم نبودم بخوانی و روز هایی را بشناسی که هم بودی و هم نمی توانی آنرا به یاد بیاوری.  سپس بعد از 5 ماه حضورت را فاش کردم و پدرت را شگفت زده!حالا تا جایی که بتوانم برایت می نویسم تا  نمی دانم تا چند سالگی ات.اما به احترام همان 5 ماه آغاز زندگیت تو همیشه راز من هستی افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 21:26

بگذار برايت بگويم قبل از ازدواجم دلم ميخواست دختري داشته باشم كه همدم و همكلامم باشد مثل دو دوست با هم درددل كنيم، شاد باشيم، فوتبال ببينيم و تفريح كنيم؛ دختري كه مثل خود من باشد خودخواه بودم ولي آرامشم را در اين مي ديدم كه كسي شبيه خودم كنارم باشد.بعدا فقط ميخواستم تو باشي و به هيچ جنسيت و شخصيت ديگري فكر نمي كردمتو را ميخواستم با چشمهاي سياه مورب و موهاي فرفري و پوست تيره شبيه مردان امريكاي جنوبي شبيه مارادوناتو اخمو و ساكت بودي پستونك مي خوردي و عالمانه حرف مي زدي همكلامم بودي ساعتها پياده مي رفتيم و حرف مي زديم، نمايشگاه كتاب مي رفتيم، پاييزگردي داشتيم و ... يادت هست؟اما بين ما كمي فاصله افتاد نسل تو نه يك دهه كه گويي چند دهه جلو افتاد به همين سرعتي كه فيس بوك و بعد شبكه هاي اجتماعي موبايلي راه افتادند و يكباره ديگر كسي وبلاگ مرا نخواند.نه اينكه من در وبلاگ مانده باشم اما گاهي راه حرف زدن با تو را گم مي كنم و هي دنبالش مي گردم تا شكاف نسلي را پر كنم بدون اينكه تغيير كنم اما تو مي تواني تغيير كني تو نوجواني و تغيير در مسير زندگيت است و من برايت آرزوي بهترين تغييرها را دارم.راستش ديگر مي دانم داشتن فرزند پسر يا دختر فرقي ندارد و گاهي براي يك خانواده پسر گزينه بهتري است و براي خانواده ديگري دختر؛ خدا بهتر از همه ميداند افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 1:03

مشخصات وب اول یک راز بودی درون من. برایت فضایی مجازی ساختم و  از روزهای زندگی جنینی ات و حس های خودم نوشتم.تا بعدها اگر حتی دیگر من هم نبودم بخوانی و روز هایی را بشناسی که هم بودی و هم نمی توانی آنرا به یاد بیاوری.  سپس بعد از 5 ماه حضورت را فاش کردم و پدرت را شگفت زده!حالا تا جایی که بتوانم برایت می نویسم تا  نمی دانم تا چند سالگی ات.اما به احترام همان 5 ماه آغاز زندگیت تو همیشه راز من هستی افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 1:03

سلام برديااين نامه را در حالي مي نويسم كه در دلم رخت مي شويند اين روزها خيلي چيزها بهم ريخته از مشكلات اقتصادي گرفته تا جابجايي خانه و وضعيت آشفته كشورحالا بيش از يك ماه است كه به شبكه هاي مجازي دسترسي نداريم و در اين فرصت مي خواهم برگردم به اين صفحهحالا يك ماه است كلاس دهمي در رشته علوم انساني و چقدر درسها و كتابهايت را دوست داري و چقدر دلم از اين بابت شاد استآمدم اينجا تا برايت از حال و هواي امروز و امشب خانه مان بنويسم اما...باور كن مادر و پدر بودن سخت است سخت تر از هر كار ديگري در اين دنيا و مادر بودن از پدر بودن هم سخت تر است وقتي فرزندت اشتباهي ميكند تو به عنوان يك مادر خجالت مي كشي انگار تو مقصري وقتي مادر هستي بدون هيچ تقصيري همراه همه ماجراها هستي هم بابت اشتباه فرزندت ناراحتي و هم فرزندت چون با تو راحت است اعتراض و پرخاش ميكند تا از اشتباهش دفاع كند در عين حال رنج فرزندت كه حالا مورد شماتت قرار گرفته آزارت مي دهد و هم براي همسرت نگراني كه عصبانيت ويرانش نكند و خودت مثل توپ پينگ پونگ اين وسط چرخ و البته ضربه مي خوري.نه نمي توانم بنويسم حداقل در اين لحظه نمي توانم... افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 67 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 21:26

جمعه شانزدهم آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲ ق.ظ توسط نفیسه |  مطمئنم اين روزها و اين قرنطينه را فراموش نخواهي كرد ويروس كرونا مثل وباي يك قرن قبل آمده و مردم را خانه نشين كرده و كاري از دست علم بر نمي آيدمدرسه ها تعطيل شدند عروسي ها عزاها...اينها يادت مي ماند كلاس هاي درس آنلاين يادت مي ماند نوجواني يادت مي مانداما امروز اتفاقي افتاده و فكر ميكنم بايد برايت بنويسم تا هميشه يادت بماند پيشداوري نكني و تا از مساله اي مطمئن نشدي درباره آن حتي فكر منفي نداشته باشيبرديا جانم پسر من درست زندگي كن عزيزدلم درست زندكي كن كه زندگي اين دنيا با همه خوبي ها و بدي هايش مي گذرد و تمام مي شود... افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 3:39

پنجشنبه هشتم مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲ ق.ظ توسط نفیسه |   امروز را بايد بنويسم وقتي هنوز كاملا پانزده سالگي را تمام نكردي به آرايشگاه رفتي و مؤهايت را مدل شعبان بي مخ كوتاه كرديعكسي كه مادرم از آرايشگاه فرستاد چنان ترساندم كه از پشت تلفن سرت فرياد كشيدم بقيه موها رو هم مثل همان وسط سرت سفيد كنكامل سفيد نكرديدور موها كمي بلندتر و در واقع سياه ماندقرار است فردا صبح پدرت تمام موها را يكدست بتراشد و سرت كه از حجم موهاي فرفري مثل سبد شده بود يكباره خالي شوداز اول تابستان براي راحتي خودت اصرار داشتم موها را كوتاه كنينميدانم چطور بگويم زيبايي در سادگي است چهره هاي عجيب و نابهنجار آدمهاي عجيب و نابهنجار را دورت جمع مي كنندميگويي ميخوام تجربه كنم اما هر تجربه اي خوب نيست گاهي بايد از تحربه هاي ديگران استفاده كرد موها بلند ميشوند اما بعضي تجربه ها ديگر جايي براي جبران ندارند يا به سختي جبران مي شوندموعظه و نصيحت را دوست داشته باشاين روش زندگي انسانهاي دانا است      افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 3:39

سلامبعد از مدتها سلاماگر از حال من بپرسي، دروغ چرا زياد خوب نيستماين يادداشت را در يك روز ابري برايت مي نويسم با اينكه هميشه ابر و باران را دوست داشتم حالا ديگر همه چيز براي من تغيير كرده همه چيز غير افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 27 بهمن 1398 ساعت: 23:16

 برگشته‌ام تا باز هم برايت بنويسماز خودم و از تواز  اين روزهاي عمرمان كه مي‌گذرد بدون اين كه خوش بگذردمي‌نويسمتا تو بدانيديورز كه با هم قدم مي‌زديم و شادي را آرزو مي‌كرديم فهميدم تو پسر من با اين كه متولد ماه مهر نيستي اما چقد شبيه ما مهري‌ها از بي عدالتي و بي منطقي نارحت مي‌شويفهميدم وقتي خواسته اي داري و من انجام نمي‌دهم و اصرار داري كه مي‌خواه افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 12 ارديبهشت 1397 ساعت: 16:39

باز من تنهام

در همه‌ي دلهره‌هاي مدرسه رفتن تو

در رفتن‌ها و بازگشتن‌ها بين خانه و مدرسه

در آزاديم بين زنگ‌هاي كلاس‌هايت وقتي تو سر كلاسي من در خيابان مي‌گردم

خانه مي‌روم و...

در تعمير  ماشيني كه الان چند روزي است باطري خالي كرده

و من با تاكسي و پياده  پاندول وار بين خانه و مدرسه در حركتم

برديا من تنهام

+ نوشته شده در  سه شنبه نهم مهر ۱۳۹۲ساعت ۳ ب.ظ  توسط نفیسه  | 
افتخار...
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 78 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 16:48

آن‌قدر گشتم تا يك مدرسه‌ي خوب پيدا كردم. گفتم غير انتفاعي بروي مي گويند معلم‌هايش باحوصله‌تر و مهربان‌ترند. گفتم اينجا كادرش مهربانند. ملاكم زبان و موسيقي نبود فقط آرامش تو بود براي همين 1 ماه صبوري كردم و در مدرسه كنار تو ماندم. حالا با يك معلم بي‌تجربه چه كار كنم كه دايم سر تو فرياد مي‌كشد با اين افتخار...ادامه مطلب
ما را در سایت افتخار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nafisehmm بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 16:48